به گزارش مجله خبری نگار، فقط چهار ماه تا اولین بازی ایران در جامجهانی ۲۰۲۲ باقی مانده است، اما بهجای آرامش که یکی از رموز موفقیت در هر کاری است، حاشیههای عجیبوغریبی گریبان تیمملی فوتبال کشورمان را گرفته است. «دراگان اسکوچیچ»، اواخر هفته گذشته از سوی کمیته فنی فدراسیون فوتبال از سرمربیگری تیمملی فوتبال ایران برکنار شد، اما هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال، رای صادر شده از سوی کمیته فنی را وتو کرد. سرمربی تیمملی فوتبال کشورمان که تاریخسازترین صعود ادوار تاریخ جامجهانی را برای ما رقم زد، حالا روزهای پردردسرتری را پیش رو دارد. واضح است که در این مطلب به نکات فنی عملکرد «اسکوچیچ» نمیپردازیم، اما موضوعی که میخواهیم از آن بگوییم اگر اهمیتش بیشتر از نکات فنی نباشد، کمتر نیست و آن چیزی نیست جز ویژگیهای شخصیتی آقای سرمربی که موافقان و مخالفانش، این روزها دربارهاش زیاد صحبت میکنند.
هر فردی دارای ویژگیهای شخصیتی است که از دیگر افراد متمایز میشود. مثلا یک فرد برونگراست و دیگری درونگرا. یکی به کارهای فنی علاقه دارد و دیگری به کارهای اجتماعی و فرهنگی. هر شغلی هم ویژگیهای خاص مربوط به خودش را دارد. در یک شغل نیاز است که فرد یک کار ثابت انجام دهد مثل بایگانی در یک اداره، اما در شغلی دیگر لازم است در مکانهای مختلف حضور داشته باشد مانند خبرنگار. حال نکته این جاست که اگر ویژگیهای مخصوص به یک شغل با ویژگیهای شخصیتی یک فرد هماهنگ باشد، این هماهنگی نتیجه بسیار مناسبی را هم برای فرد و هم برای دیگران در پی دارد. در این شرایط، خود فرد به رضایت شغلی میرسد و دیگران هم اعم از مدیرانش، اطرافیان و... از کار او راضیاند. اگر هم برعکس باشد، یعنی ویژگیهای شخصیتی فرد با خصوصیات شغلی که به آن اشتغال دارد هماهنگ نباشد، دچار فرسودگی شغلی میشود و دیگران دچار نارضایتی از عملکرد او میشوند.
حالا برمیگردیم به داستان «اسکوچیچ». شغل سرمربیگری فوتبال از مشاغلی است که در رده حرفههای مدیریتی قلمداد میشود. یک مدیر در کنار این که لازم است مراقب و دلسوز کارمندش باشد، باید بتواند منافع سازمان را بر منافع شخص ترجیح دهد. با بینظمی و بیانضباطی قاطعانه برخورد کند تا جلوی اتفاقات مشابه گرفته شود و عنان کار از کفش خارج نشود. همچنین یک مدیر باید در بین کارمندانش مقبولیت داشته باشد تا دستوراتش اجرا شود؛ بنابراین به صورت خلاصه مدیر باید بتواند نیروهای سازمان را در جهت اهداف سازمان بسیج کند و در این راه نگذارد حواشی، مانع رسیدن سازمان به اهداف مدنظر شود.
در عملکرد مربیان بزرگ هم این منش را بسیار دیدهایم. مانند برخورد بلاژویچ با خداداد عزیزی، کیروش با سیدمهدی رحمتی و برانکو ایوانکوویچ با پیام صادقیان، محسن مسلمان و.... این افراد جایی که احساس کردند بینظمی یک بازیکن ممکن است برای دیگران الگو شود، قاطعانه ایستادگی کردند، همچنان که اقتدار کیروش همواره نقل محافل ورزشی بوده و حتی فدراسیون برای ارتباط با او، حد و مرزی قائل بود چه برسد به بازیکنان، اما در مورد اسکوچیچ این مطلب مشاهده نمیشود و شاهد مماشات بسیار زیاد او و برگشتن از تصمیماتش بودهایم. مثلا خیلی زود مهدی طارمی را بخشید، با این که بازیکنان استقلال را توبیخ کرده بود دوباره آنها را به اردوی تیم ملی دعوت کرد و....
در این جاست که مشاهده میکنیم ویژگیهای شخصیتی اسکوچیچ با ویژگیهایی که شغل او میطلبد، انگار هماهنگی ندارد. اسکوچیچ فردی است که تا حد امکان از تنش دوری میجوید، هر شرایطی را که از طرف فدراسیون تحمیل میشود، میپذیرد، روحیهای نرم و آرام دارد و در یک کلام فردی مهربان است، اما سرمربیگری تیمملی با تنوع بالای سلیقههای بازیکنان و... روحیهای مقتدر میطلبد که مجموعه تیم ملی را از حواشی دور کند. وقتی حرفی را میزند، قاطعانه روی آن بایستد و اجازه دخالت دیگران را ندهد. چه بسا بتوان گفت که شخصیت یک سرمربی از دانش او بسیار مهمتر باشد چراکه همین شخصیت است که آرامش را به تیم وارد و کمک میکند بازیکنان از حداکثر توان خود استفاده کنند. البته صفاتی مانند قاطعیت و اقتدار اگرچه ذاتی است، اما با تمرین، تجربه و بالابردن دانش تخصصی و استفاده از دستیاران قوی قابل جبران است، نسخهای که امیدوارم زودتر به دست آقای اسکوچیچ برسد وگرنه معلوم نیست این بار کج در جامجهانی، به سرانجام مطلوبی برسد یا نه.
منبع: خراسان